۱۷۱ بار خوانده شده

بخش ۱۸ - خاوری کوزه کنانی

اسمش میرزا معصوم و سلسله نسبش به شمس الدین تبریزی می‌پیوندد. در دارالمؤمنین کاشان توطن دارد. نظر به پاکی فطرت و نیکی جبلت به مصاحبت اهل دنیا راضی نگردیده و به کسب و تجارت امور، معاش خود گذرانیده. چنان که در قصیده‌‌ای فرماید:

ز بدو حال ز مردم طمع بریدستم
که صعوه را نکند طعمه همت شاهین

به قرص سفرهٔ خود راضیم ز گندم و جو
به صید بازوی خود قانعم ز غث و سمین
به حکم استطاعت به زیارت بیت اللّه مشرف و در عرض راه مثنوی به بحر مثنوی قران السعدین امیرخسرو دهلوی مسمی به تحفة الحرمین منظوم فرموده. بالجمله از مسالک سلوک واقف و از مصاحبان اهل معارف. اشعار بسیار دارد در این وقت چیزی حاضر نیست. این چند بیت تیمّناً قلمی می‌شود:

در آن خلوت که حیرت لب فروبندد جهانی را
مجال نطق باشد خاصه چون من بی زبانی را

شرمنده‌ام ز بس که به وصلش تمام عمر
دادم فریب این دل هجران کشیده را

هست شمعم بدید و در همه جا
روشن از وی هزار انجمن است

شرط عشق آمدخموشی ورنه من هم پیش یار
می‌توانم گفت حال خود زبانم لال نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۷ - خالد سلیمانیه
گوهر بعدی:بخش ۱۹ - خاکی شیرازی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.