۱۸۸ بار خوانده شده

بخش ۳۷ - عیانی جهرمی

اسمش احمدخان و اصلش از آن بذرهٔ نزهت بنیان. در نیکیِ فطرت معروف آفاق و به بذل و سماحت در آن ولا طاق. همواره با اهل کمال مجالس و با ارباب حال مؤانس. با فقیرانش لطف بی اندازه و صیت فقرش بلند آوازه. گویند در پیش عرفای متأخرین تهذیب اخلاق و تصفیه و تزکیهٔ نفسیه کرده. ملاقاتش دست نداد و زیاده از حالش اطلاعی به هم نرسید. از اوست:

تو مجنون نیستی تا حسن لیلی جلوه گر بینی
برو وامق شو و آنگه نظر کن روی عذرا را

زمانی گوش جان بگشا که در تسبیح حق یابی
چو حجاج حرم آواز ناقوس کلیسا را

چو خواهی جذبهٔ پیغمبری و عشق بشناسی
نگه کن حسرت یعقوبی و وصل زلیخا را

ز روی و موی تو ایمان و کفر گشت پدید
که فرق داد ز هم کعبه و کلیسا را

حسن یار ماست در هر جا که دل‌ها می‌برد
گرچه هر دلداده‌ای را دلستان دیگر است

سرو و گل خار است در چشمم که اندر دل مرا
گلستان دیگر وسرو روان دیگر است

جز یکی بیش مدان ناظر و منظور و نظر
باش یک بین و فرو بند دو چشم حولی

آشکارا و نهان همچو عیانی شب و روز
تا نفس هست علی گوی و علی گوی علی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۳۶ - ظفر کرمانی
گوهر بعدی:بخش ۳۸ - علی کرمانی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.