هوش مصنوعی:
متن درباره عشق و فراق است و بیان میکند که گاهی فراق از وصال برتر است، زیرا فراق پس از وصال قابل تصور است و پیوستن به معشوق به معنای بریدن از خود است. عاشقانی که خود را مستحق وصال نمیبینند، ممکن است به دنبال نابودی خود برآیند. همچنین، متن به مفهوم بندگی و عشق الهی اشاره دارد و اینکه رسیدن به مقام شاه (معشوق) برای بنده ممکن نیست.
رده سنی:
18+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، اشاره به موضوعاتی مانند نابودی خود و مفاهیم انتزاعی عشق الهی ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا سنگین باشد.
فصل ۹۷
عاشق را از غلبات عشق خود برآمدن بهتر بود از آنکه در بر معشوق درآمدن زیرا که داند که مَن جاوَزَ حَدَّهاوُرِثَ ضدَّهُ راست است راه بنده از بندگی بیرون شود اما ببالای آلای شاهی بر نتواند آمد که او را با اوئی او صعود ممکن نیست و بعالم بندگی باز نتواند افتاد تا مؤنتاو را شاه تحمل کند مُذْبذَبینَذلکَ لا الی هؤلاءُ ولا الی هؤلاءِ برداشته نه افکنده نه شاه نه بنده نَعوُذُ بِاللّهِ مِنَ الْحورُ بَعدَ الکُورِ و آنچه گفتهاند که فراق برتر از وصال است راست است زیرا که فراق بعد از وصال تصور توان کرد و پیوستن با او خود بریدن است از خود و بریدن از خود بتحقیق پیوستن است با او بدین نسبت وصال فراق است از خود و فراق از خود وصالست با او و آنچه عاشق طلب فراق خود میکند بهلاک کردن خود چنانکه ابن موفق گرد بازار بصره سفره بخود برآورد و میگفت: مَنْ ماتَ عِشْقاً فَلْیَمُتْ هکَذا لاخَیْرَ فی عِشْقٍ بِلامَوْتٍ
و آن دیگری خود را از بالائی در افکند ونام و نشان خود برافکند و میگفت:
یَوْمُ الْفَراقِ مِنَ الْقِیامَةِ اَهْوَلُ
وَالْمَوْتُ مِنْ فَقْدِ الْاَحِبَّةِ اسْهلُ
برای آنست که در خود استعداد وصال نمیبیند و خود را مستحق اتصال نمیشناسد و با خود میگوید:
چون نیست وصال آن نگارین ممکن
آن به که ز راه او روان برخیزی
حَسْبُ الواحِدِ اِفْرادُ الْواحِدِ محب را همان بس باشد که زحمت وجود از راه محبت او بردارد و بگوید:
لطفی بکن از راه وجودم بردار
تا زحمت من ز راه تو کم گردد
و آن دیگری خود را از بالائی در افکند ونام و نشان خود برافکند و میگفت:
یَوْمُ الْفَراقِ مِنَ الْقِیامَةِ اَهْوَلُ
وَالْمَوْتُ مِنْ فَقْدِ الْاَحِبَّةِ اسْهلُ
برای آنست که در خود استعداد وصال نمیبیند و خود را مستحق اتصال نمیشناسد و با خود میگوید:
چون نیست وصال آن نگارین ممکن
آن به که ز راه او روان برخیزی
حَسْبُ الواحِدِ اِفْرادُ الْواحِدِ محب را همان بس باشد که زحمت وجود از راه محبت او بردارد و بگوید:
لطفی بکن از راه وجودم بردار
تا زحمت من ز راه تو کم گردد
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:فصل ۹۶
گوهر بعدی:فصل ۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.