۲۲۸ بار خوانده شده

فصل ۱۱۵

آشنائی عاشق با معشوق محالست و طالب روشنائی در عالم عشق ضلال است هودج عز معشوق بر اوج قافلۀ قاف کبریاست و نشو ونمای عاشق در حضیض سفلی، نه او را حلول و نزول از عالم عزت جایز نه این را صعود و ترقی از حضیض حدوث ممکن:

از عشق دلا کسی بجائی نرسد
کو را ز وجود خود بلائی نرسد

چون عشق بنزد عقل ملک ابدست
ملک ابدی بهر گدائی نرسد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:فصل ۱۱۴
گوهر بعدی:فصل ۱۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.