هوش مصنوعی:
عاشق در عالم خود چیزی نمییابد و در جستجوی معشوق است، اما معشوق به دلیل اشتغال به خودش، توجهی به عاشق ندارد. بنابراین، درد عاشق ابدی است و اندوه او همیشگی. عاشق غم و اندوه معشوق را تا پایان عمر در دل خود نگه میدارد و بار آن را بر دوش میکشد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار بوده و نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد.
فصل ۱۸۳
عجب چون عاشق در عالم خود بار نمییابد در عالم معشوق از کجا بار یابد یعنی عاشق بخود خود را نمیتواند بود که بخود معشوق بود و معشوق را از اشتغال بحسن و کرشمۀ خود از کجا پروای بودن عاشق باشد بدین نسبت درد عاشق ابدیست و اندوه او سرمدی.
تا جان دارم غم تو در جان دارم
و اندوه تو از دو دیده پنهان دارم
غمهای تو چون گران ندارد باری
بر دوش دل خویش کشم تا جان دارم
تا جان دارم غم تو در جان دارم
و اندوه تو از دو دیده پنهان دارم
غمهای تو چون گران ندارد باری
بر دوش دل خویش کشم تا جان دارم
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:فصل ۱۸۲
گوهر بعدی:فصل ۱۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.