هوش مصنوعی:
شیخ در مجلسی سخن میگفت و اشاره کرد که روزگاری خواهد آمد که هیچکس نتواند در جایگاهی به مدت طولانی آرام بگیرد، نه در صومعه و نه در مسجد. سپس داستانی از جوانی نقل کرد که از پیر خواست سخنی بگوید. پیر پس از تأمل پاسخ داد که هرچه پایینتر از حق است، شایسته سخن گفتن نیست و هرچه مربوط به حق است، با عبارات قابل بیان نیست، چرا که خداوند بالاتر از آن است که با وصف یا ذکر توصیف شود.
رده سنی:
16+
محتوا دارای مفاهیم عرفانی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار است. همچنین، نیاز به تفکر و تأمل دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان بیشتر توسعه یافته است.
حکایت شمارهٔ ۵۵
شیخ روزی مجلس میگفت، در میان مجلس گفت کی روزگاری بیاید کی هیچ کس در جایگاهی سالی بنتواند نشست مستقیم و در صومعۀ پنج روز آرام نتواند گرفت و درمسجدی یک روز قرار نیابد و هم شیخ گفت کی جوانی به نزدیک پیری درشد و گفت ای پیر ما را سخنی گوی. پیر ساعتی سر فرو برد، پس گفت ای جوان انتظار جواب میکنی؟ گفت آری. پیر گفت هرچ دون حقّ است جل جلاله کرای سخن نکند و هرچ سخن حقّ است عزوجل به عبارت درنیاید اِنّ اللّه تعالی اجلٌّ من اَن یوصَف بوصفٍ اویذکر بذکرً.
تعداد ابیات: ۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:حکایت شمارهٔ ۵۴
گوهر بعدی:حکایت شمارهٔ ۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.