هوش مصنوعی: متن درباره‌ی مفهوم «حق» و «سبحان» در دیدگاه صوفیان و تفاوت آن با نام‌های دیگر خداوند است. شیخ توضیح می‌دهد که صوفیان خدا را «حق» می‌نامند زیرا به غیر از او به چیزی دیگر توجه ندارند. سپس بیان می‌کند که «سبحان» نامی جامع است و با گفتن آن، همه‌ی نام‌های خداوند و تسبیحات دربر گرفته می‌شود. همچنین اشاره می‌کند که تمام آفرینش در حال تسبیح خداوند است، اما انسان‌ها به دلیل غفلت، آن را نمی‌شنوند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و الهیاتی است که برای درک آن به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با مبانی دینی نیاز است. همچنین، برخی اصطلاحات و تفاسیر ممکن است برای سنین پایین‌تر قابل هضم نباشد.

حکایت شمارهٔ ۸۱

شیخ گفت روزی مردی دهری بر حلقۀ بوالحسن نوری بگذشت. او را سخنی می‌رفت از حقّ، که برزفان صوفیان حقّ گویند و بهر زفانی بنام دیگر خوانند خدای را عزوجل، بعضی رحمان خوانند کی روزیشان باید و بعضی رحیم خوانند کی بهشت خواهندو بعضی ملک خوانند کی منزلتشان باید، هر کسی که به چیزی حاجتمند باشند وی را بدان نام خوانند. صوفیان او را حقّ گویند کی بدون او دست به چیزی دیگر نیالایندو با هیچ ننگرند. آنگاه گفت لفظ ایشان پاکتر بود که گویند حقّ، آنگه آن مرد دهری بابوالحسن نوری گفت آنکه می‌گویند حقّ معنی آن چیست؟ گفت آنکه نیالایند خلقانرا بآلایش فراوان و او خود از همه پاک و شیخ گفت او سبحانست و پاکست از هرچ گویند و اندیشند و نود ونه نامست خدای را در قرآن و در توریة و در انجیل و در زبور و نام مهین سبحانست. چون سبحان بگفتی همه بگفتی و چون همه بگویی و این نگفته باشی. همه درین بسته است چون این بگفتی همه گشاده گردد و گناهان محو گردد و همچنانک پیرزنان تسبیحها دارند هزار دانه و یکی در سر آن کرده باشند و آنرا مؤذن گویند، چون آن بگسلد همه رها آید،همچنان باشد کی چون سبحان بگویی همه بیابی. می در باید کوشید تا سبحان بسیار گفته شود، جملۀ آفرینش سبحان اللّه می‌گویند لکن تو از غفلت که داری نمی‌شنوی، آن هزار دستان کی از هزار گونه می الحان گرداند می سبحان گوید و لکن تو می الحان شنوی. خدای تعالی می‌گوید وَاِنْ مِنْ شیْیءٍ اِلّایُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلکِنْ لاتَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ.
تعداد ابیات: ۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت شمارهٔ ۸۰
گوهر بعدی:حکایت شمارهٔ ۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.