۱۹۰ بار خوانده شده

حکایت شمارهٔ ۹۰

خواجه بوبکر مؤدب گفت که روزی شیخ با خطیب کوفی سخنی می‌گفت آهسته، پس روی سوی من کرد و گفت می‌شنودی که چه می‌گفتیم؟ گفتم نه. شیخ گفت می‌گفتیم: العجزُ عجزان التوانی فی الامر اِذا امکن والجد فی طلبه اذافات و در آن ساعت کی شیخ این سخن می‌گفت قوّال این مصراع می‌خواند: ولاتسقنی سراً اذا امکن الجهر.
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت شمارهٔ ۸۹
گوهر بعدی:حکایت شمارهٔ ۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.