هوش مصنوعی: شیخ در نشابور دختری از فرزندان پیامبر را ملاقات کرد. مردم از والدین او سوال می‌کردند. شیخ به احترام او جامه‌اش را به وی داد و حاضران موافقت کردند، که باعث خوشحالی دختر شد.
رده سنی: 12+ متن دارای مفاهیم دینی و اخلاقی است که برای نوجوانان و بزرگسالان قابل درک و مناسب است. همچنین از نظر زبانی و محتوایی پیچیدگی خاصی ندارد.

حکایت شمارهٔ ۹۶

در آن وقت کی شیخ قدس اللّه روحه العزیز بنشابور بود، دختر علوی پیش شیخ درآمد و مادر و پدر این دختر سؤال کردندی از مردمان. شیخ آن دختر را پیش خویش بنشاند و گفت این پوشیده از فرزندان پیغامبرست و شما دوستی او می‌کنید و در وقت صلوات دادن بر وی آوازها بلند می‌کنید. اکنون بُرهان آن دعوی بنمایید که در حقّ جد او می‌کنید بنیکویی کردن شیخ جامه از سر برکشید و بدان دختر داد و آن جمع کی آنجا حاضر بودند موافقت کردند و دختر به مراد تمام رسید.
تعداد ابیات: ۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت شمارهٔ ۹۵
گوهر بعدی:حکایت شمارهٔ ۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.