۱۹۴ بار خوانده شده

حکایت شمارهٔ ۹۷

خواجه حسن مؤدب گفت کی در آن وقت کی شیخ بنشابور بود ایمه و بزرگان شهر بخدمت شیخ می‌رسیدند، چون شیخ بومحمد جوینی و استاد امام ابوالقسم قشیری و استاد اسماعیل صابونی و از شیخ چیزی می‌پرسیدند و بحثی می‌کردند. یک روز شیخ را سخنی می‌رفت و این جمع و دیگر بزرگان شهر حاضر بودند، در میان سخن برزفان شیخ این بیت برفت کی:

یک دم زدن از حال تو غافل نیم ای دوست
صاحب خبران دارم آنجا کی تو هستی
آنگه شیخ روی بدیشان کرد و گفت معنی این بیت در قرآن کجاست؟ بزرگان بسیار اندیشه کردند، پس گفتند شیخ فرماید. شیخ گفت ما را می‌باید گفت؟ گفتند بلی. شیخ گفت خداوند می‌گوید اَم یَحْسِبُونَ اَنّا لانَسْمَعُ سِرَّهُم وَنَجویهُم بَلی وَرُسُلُنا لَدَیهِم یَکْتُبُونَ ایشان همه تعجب کردند از ادراک شیخ.
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت شمارهٔ ۹۶
گوهر بعدی:حکایت شمارهٔ ۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.