هوش مصنوعی: شیخ در خانقاه با درویشان مشغول غذا خوردن بود که بومحمد جوینی وارد شد و سلام کرد. شیخ به دلیل آلوده بودن دهانش به غذا، بلافاصله پاسخ سلام نداد و پس از پایان غذا و شستن دست‌ها، سلام او را جواب داد و توضیح داد که نمی‌خواهد با دهان آلوده نام خدا را ببرد. این رفتار شیخ مورد تحسین بومحمد و دیگر صوفیان حاضر قرار گرفت و از آن پس، صوفیان هنگام غذا خوردن سلام نمی‌دهند تا پس از پایان غذا پاسخ دهند.
رده سنی: 14+ متن حاوی مفاهیم عرفانی و اخلاقی است که برای درک عمیق‌تر، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و شناخت از آداب اسلامی دارد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر می‌توانند این درس‌های اخلاقی و عرفانی را درک کنند.

حکایت شمارهٔ ۹۹

آورده‌اند کی درآن وقت کی شیخ در خانقاه کوی عدنی کویان بود، روزی سفره نهاده بودند و شیخ با درویشان چیزی بکار می‌بردند در میانه شیخ بومحمد جوینی درآمد و سلام کرد شیخ سلام وی جواب نداد و التفات نکرد، بومحمد بشکست و برنجید و بنشست. چون طعام بکار بردند و دست بشستند شیخ بر پای خاست و سلام بومحمد جوینی جواب بازداد پس گفت که سلام نامیست از نامهای حقّ جل جلاله و ما روا نداریم که با دهان آلوده نام او بریم. بومحمد خوش دل گشت وگفت آنچ شیخ را هست از طریقت و شریعت کس را نیست! و جملۀ متصوفه کی حاضر بودند از آن کلمه فایده گرفتند. از اینجاست کی چون صوفیان بر سفره باشند سلام نگویند تا فارغ نشوند.
تعداد ابیات: ۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت شمارهٔ ۹۸
گوهر بعدی:حکایت شمارهٔ ۱۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.