هوش مصنوعی: شیخ در این متن از جستجوی خدا در طبیعت و ناتوانی در یافتن خود سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که اکنون چنان در خدا محو شده‌اند که وجود مستقل خود را نمی‌یابند و هرگونه ادعای عرفان و زهد را رد می‌کند. همچنین اشاره می‌کند که نامیدن کسی که هیچ ندارد، ممکن نیست.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مباحث انتزاعی دارد. همچنین، استفاده از زبان کهن و ساختار پیچیده‌ی جمله‌ها ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۸۸

شیخ گفت وقتها هر جایی می‌گشتیمی و این حدیث سر بر پی ما نهاده بودو ما خدای را می‌جستیم در کوه و در بیابان، بودی کی بازیافتیمی و بودی کی بازنیافتیمی و اکنون چنان شده‌ایم کی خود را باز نمی‌یابیم کی همه او مانده‌ایم و آن صفت او بودو ما نبودیم، او خواهد بود و ما نخواهیم بود واکنون یک دم زدن بخودی خود می‌نتوانیم کی باشیم و ما را دعوی مشاهده و تصوف و زاهدی نرسد، کسی کی اورا چیزی نبود و نامی نباشد او را نامی توان نهاد؟ این خود محال باشد و روا نبود.
تعداد ابیات: ۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.