هوش مصنوعی: متن روایت‌کننده خوابی است که یکی از بزرگان (مستوره) درباره حضور پیامبران در مکانی که بعدها به مشهد شیخ تبدیل شد، دیده است. شیخ این مکان را خریداری و آباد کرد و پس از وفاتش در همانجا دفن شد. مستوره پس از چهل سال تعبیر خواب خود را با دفن شیخ در آن مکان و تبدیل شدن آن به مضجع بزرگان دین مشاهده کرد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عرفانی و تاریخی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات خاص و ساختار پیچیده‌تر متن، آن را برای گروه سنی بالاتر مناسب می‌سازد.

حکایت شمارهٔ ۵

در ابتداء حالت شیخ قدس اللّه روحه العزیز مستورۀ از بزرگ زادگان میهنه بخواب دید کی درین موضع کی اکنون مشهد شیخ است آدم علیه السلام آمده بود با جملگی پیغامبران وآنجا ایستاده چنانک مستوره ابرهیم و یعقوب و موسی و عیسی را علیهم السلم یک بیک می‌دانستی و در آن وقت آن موضع سرایی بود کی آنرا شیخ بخرید و اسب شیخ آنجا بستندی، شیخ آنرا عمارت کرد و مشهد ساخت و در آنجا می‌نشست و صوفیان در آنجا می‌نشستند و در آن وقت کی شیخ آنرا عمارت می‌کرد و اسم مشهد بر وی نهاد خواجه امام ابوالبدر مشرقی در خدمت شیخ این قطعه بگفت:

بنی شیخ الزمان لنا بناء
تصا غرفیه ما قد کان قبله

بکعبة قبلة للناس طرا
وهذا البیت للعشاق قبله
چون شیخ را وفات رسید بفرمود تا او را درآن خانه آن موضع کی اکنون تربتست دفن کردند، مستوره گفت تعبیر آن خواب که من دیده بودم پدید آمد. او گفت چهل سال منتظر تعبیر این خواب بودم چون شیخ را دفن کردند نگاه کردم آن موضع آن بود که پیغامبران را آنجا ایستاده دیده بودم، بعد چهل سال تعبیر آن خوب پدید آمد که مضجع این بزرگوار دین گشت.
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت شمارهٔ ۴
گوهر بعدی:حکایت شمارهٔ ۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.