هوش مصنوعی: شاعر از طولانی شدن عمر و تنهایی خود شکایت می‌کند. او از روزها، ساعات، ماه‌ها و روزهایش خسته شده و از شغل و شرکای شغلی خود ناراضی است. همچنین از دوستان و اطرافیان خود که به او خیانت کرده‌اند، گله می‌کند. او احساس می‌کند که توسط دشمنان و حسودان محاصره شده و در نهایت تنها مانده است.
رده سنی: 18+ متن حاوی مفاهیم عمیق و غمگینانه است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان قابل درک نباشد. همچنین، انتقادهای اجتماعی و احساس تنهایی بیان شده در متن نیاز به بلوغ فکری برای درک و تحلیل دارد.

در شکایت از روزگار

سئمت من امتداد زمان عمری
و من نهی انا نی بعد امر

و من یومی و من ساعات یومی
و من شهری و من ایام شهری

و من شغلی و من شرکاء شغلی
و من دهری و من ابناء دهری

فبادت اخوتی و بقیت فردا
و و حد انا بلا عضد و ظهر

و جاورنی کلاب بنی رعاه
طغاه من ذوی ناب و ظفر

اذا ما جئت بالاعجاز یوما
تعارضنی مکائدهم بسحر

و ان اشرقت بالا نوار لیلا
تقا بلنی بنار ذات جمر

فداخل کل قصار بقصری
ولا عب کل فخار بفخری

و شب مقبلوا نعلی حتی
هووا ان یبلغوا بمقام صدری

فکم من حاسد حسبی و مجدی
و کم من طالب نشبی و وفری
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:در نکوهش صدر اعظم وقت
گوهر بعدی:قطعات تازی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.