۱۷۹ بار خوانده شده

در نکوهش صدر اعظم وقت

لابهاء لادهاء لابیان لاعباره
فیما ذاتدعی یا مدهی شغل الوزاره

ابقطرام قواره ام بقدکالمناره
ام بغارین لکل منهما الف مغاره

قل متی فرزنت یا بیدق شطرنج الشراره
و متی اقرشت یا الام من رهط الفزاره

ان یرانی الفلک الاعظم یوما بالحقاره
این امثالک یا منتوف من تلک الجساره

اتری تخفض قدری بعد ترک الاستزاره
قل لنا من انت حتی تنبغی منک الزیاره

انت نفخ صادر فی صدر ایوان الصداره
سافرمن داره کانت لک الجعره جاره

نعم ما بلغت بالآمال من تلک السفاره
فافعلن ما شئت من غیظ و طیش و حراره

وا طلب الاموال من حیث تری لقیا التجاره
واضعفن عشرا علیها تاره من بعد تاره

انما الا ملاک من عشریک فی نهب و غاره
و کذا الملاک فی عدم و عسرو خساره

و بحکم یا قومنا غربانکم صارت مظاره
هل یرجی عاقل من علقم الاالمراره

ذهبت عن دوحه الدوله والدین النضاره
فهو بالله لقرع الشرع و العرف حجاره

و هو فی مخزن بیت المال من دارالاماره
فاعل بالله ما یفعل بالانبارفاره

او کما تفعل فی محتلج القطن شراره
هل سمعتم سرقه نظهر فی زی التجاره

اورایتم رشوه تحت غشاء الاستعاره
فیه سرقل ما یدرج فی طی العباره

قلت نبذا منه و العاقل یکفیه الاشاره
انا بیکار بودی الحق ام الهمه کاره
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:خطاب به میرزا محمد شفیع«صدر اعظم» هنگام توقف اردوی شاه در چمن اوجان
گوهر بعدی:در شکایت از روزگار
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.