۱۸۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۶ - از تبریز به سرحد دار اردبیل نوشته است

حامل عریضه شیخ کوفی است و دشمن صوفی، با مندیل و رداء و تسبیح و عصا؛ از کربلا و نجف آمده، هدایا و تحف آورده، عزم خدمت نواب کرده و ساز جریمه و ابواب داده. هجده هزار جوارش دارد و هجده هزار سفارش میخواهد بهر وزیر و امیر و مشاور و مشیر و واعظ و خطیب و کاتب و ادیب و جمیل و جلیل که در مشکین و اردبیل است، آنجا میآیدو همه را مالش میدهد، اگرچه کاظم خان طالش باشد که در مدت عمر یک فطیر بیک فقیر نداده و یک عطا بیک گدا نکرده؛ کیسه ها پرداخته کند تاکارش پرداخته شود. کم میگوید پر میکاهد، خاک میدهد، در میخواهد.خاک خام تربت است و راه راه غربت. کنایه نمیفهمد، اشاره نمیداند. وعده بی اثر است، حواله بی ثمر. نقد میخواهد نه برات، بذل میخواهد نه زکات، تعلل بی سود و تحمل بی حاصل، در ناحیه وزارت دایره متوقع است. بکشند بیک ورق بل که یک طبق. در هر جدولش اسمی نوشته شود، مثل خان خلخال و میرطالش و صاحب مشگین و نایب اردبیل و امرای پیاده و سواره، از دهه و صده و هزاره و سرور هر عشیره و سید هر قبیله که اسبی در فسیله و خری در طویله و گاوی در رمه و بزی در گله داشته باشد.
اگر چنین کردید آسوده اید والا شیخ عاکف بساط است و هادم نشاط و ندیم لازم و ثقیل ساکت. پول بدهید، گول مخورید که شیخ ساکت رسیده و در کنج صامت آرمیده و شیخ سلمه الله اگر چه ساکت و صامت باشد، نعوذ بالله من مجاوره السکوت الساکت و ملازمه الثبوت الصامت.
اینها همه شوخی قلم است، فکر عطایای شیخ بایدکرد که مرد جلیل است و عازم اردبیل شده و از آنجا بمقصد اصلی یعنی خدمت ابوالانقیا میرود و ذکر عطیه شما را میکند و یکی را ده میگوید. اگر از سرکار نواب والا میگیرید مختارید و اگر از خود میدهید مختارید و اگر از عمر و زید میگیرید مختارید.
والسلام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۵ - خطاب به شخص نا معلوم
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۷ - یکی از رقعه جات است که در خصوص آقاعلی رشتی نوشته
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.