۱۸۶ بار خوانده شده

بخش ۱۵ - در بیان نفس اماره گوید

از مقام سرکشی بیرون برش
مار اماره است میزن بر سرش

نفس بد فرمای از آنجا چون گذشت
در طریق بندگی لوامه گشت

گه رود در کوی طاعت پارسا
گه شود قلاش بازار هوا

زین مقام ار یک نفس بالا شود
مطمئنه گردد و زیبا شود

چون برون شد از هوای خاک و آب
هر زمانش ارجعی آمد خطاب

نفس را این هر سه وصف آمد عیان
آنچه اسرار است ناید بر زبان

گرچه گفتند این معانی نارواست
با تو رمزی باز گویم از کجاست

روح حیوانی بد اول نام او
در وجود آدمی آرام او

روح قدسی چون بدو سایه فکند
شد ز الهام الهی سربلند

گفتگویش داد و نفسش نام کرد
از بدو نیکش همه اعلام کرد

نفس تو چون مرکب جان و دلست
راه بی مرکب بریدن مشکلست

پاسبان مرکب خود باش و خیز
تا سوار آئی به روز رستخیز

دانش نفس ار نباشد حاصلت
کی خبر یابی تو از جان و دلت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۴ - در بیان معرفت نفس گوید
گوهر بعدی:بخش ۱۶ - در بیان معرفت دل گوید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.