۱۹۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۳

هر کس بقبله ای کرد روی نیاز خود را
هند و صنم پرستد، من سرو ناز خود را

نگذاشت آستانش در جبهه ام سجودی
بی سجده می گذارم اکنون نماز خود را

در کنج نامرادی تا کی ز منع دشمن
در زیر سر گذارم دست دراز خود را

از نقش پا بر شکم گرچه همی گذارد
بر آستان جانان روی نیاز خود را

پروانه سان نگردد هر دم بگرد شمعی
خواهد کلیم بیدل عاشق گداز خود را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.