هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از تشبیهات و استعاره‌های زیبا برای بیان احساسات شاعر استفاده می‌کند. در آن از عناصری مانند زلف، لب، خط، چاه ذقن، شمع، و آب برای توصیف معشوق و حالات عاشقانه بهره گرفته شده است. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم عرفانی مانند سجاده و کلیم نیز دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۴۶

از پیچ و تاب فکر تنم صد شکن گرفت
آسان نمی توان سر زلف سخن گرفت

بر تشنگان عقیق لبت را حلال کرد
خطت که آمد و سر چاه ذقن گرفت

بر عارض تو چهره شدن حد شمع نیست
گریان ز بزم رفت و سر خویشتن گرفت

بر روی آب رخصت سجاده گستری
اول نداشت موج، ز مژگان من گرفت

معشوق خردسال بود سازگارتر
سروی که قد کشیده دلش از چمن گرفت

دارم تبی چنانکه سرانگشت را طبیب
برداشت تا زدست من اندر دهن گرفت

بر حرف من کلیم نگفتی گرفت نیست
این چیست کاتش از نفست در سخن گرفت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.