هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که به زیبایی‌های معشوق، دردهای عشق، و پیچیدگی‌های زندگی می‌پردازد. شاعر از تشبیهات و استعاره‌های زیبا مانند آتش دل، مجمر، پروانه و شمع، و دریا برای بیان احساسات خود استفاده کرده است. همچنین، مفاهیمی مانند گذر زمان، پشیمانی، و روشنایی درونی از طریق عشق و شراب عرفانی مطرح شده‌اند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند شراب و عشق ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۱۴۱

چشم هر کس گر بیار ماه سیما روشنست
ز آتش دل همچو مجمر دیده ما روشنست

هر که را ایام پیش آورد زودش پس نشاند
این پشیمانی ز جزر و مد دریا روشنست

نور بی برگی کند در خانه ها کار چراغ
عمرها شد کز حباب این نکته بر ما روشنست

عقل دیوانه است، هر جای بوی می افسون دمید
روح پروانه است هر جا شمع مینا روشنست

منت زلف تو طوق گردنم بادا کزو
حال دلها بر تو در شبهای یلدا روشنست

کار ما گر نیست دلخواهش نگیرد کار تنگ
از تغافلها که دارد کارفرما روشنست

اینکه اشکست، اینزمان خون جگر خواهد شدن
پیش پیش امروز بروی حال فردا روشنست

شیشه می عینک بینائیت بادا کلیم
تا بدانی دیده ها از نور صهبا روشنست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.