هوش مصنوعی: این متن شعری است که از ناامیدی، عشق نافرجام، رنج‌های عاشقانه و ناملایمات زندگی سخن می‌گوید. شاعر از بی‌پروایی، تلاش بی‌ثمر و سرنوشت ناعادلانه شکایت دارد و در نهایت به تسلیم در برابر تقدیر اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاطفی پیچیده، ناامیدی و رنج‌های عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار بوده و ممکن است برای آن‌ها سنگین باشد. همچنین، برخی از مفاهیم انتزاعی و فلسفی موجود در شعر نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۲۲۸

دست از ساغر امید کشیدن دارد
لب پیمانه خالی چه مکیدن دارد

تا کی از غیرت او بر سر آتش باشم
ای حریفان پر پروانه بریدن دارد

سخنم می شنود با همه بی پروائی
حرف بیربط ز دیوانه شنیدن دارد

پستی بخت بلندم ز سپهر دونست
زیر سقفی که نگونست خمیدن دارد

دل بخون تا نطپید اشک قراری نگرفت
از پی طایر بسمل چه دویدن دارد

عاقبت زاهد سر در قدح باده نهاد
بسکه عادت بدهن آب کشیدن دارد

کارم از ضعف چنان شد که زجا می پردم
دیده هر گاه که آهنگ پریدن دارد

پر گر از ناوک بیداد بود عاریه کن
در ره عشق بپروانه رسیدن دارد

رایگان منت آزار هم از چرخ مکش
نمک زخم ازین سفله خریدن دارد

می برد آینه همراه بکوی تو کلیم
که چنان می رود از راه که دیدن دارد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.