هوش مصنوعی: این متن بیانگر ناامیدی و یأس شاعر از روزگار و تقدیر است. او از این که زمانه بر او سخت گرفته و بلاهای زیادی بر سرش آورده شکایت می‌کند. شاعر اشاره می‌کند که در این دوران تاریک، کسی آینه‌ای برای روشن‌بینی ندارد و عشق و غیرت جای خود را به درد و رنج داده‌اند. او همچنین از این که دوران برایش جز بدی چیزی نیاورده اظهار تأسف می‌کند و در نهایت، از این که کسی برای درد و رنج او دلسوزی نمی‌کند، گلایه دارد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عمیق فلسفی و عرفانی درباره‌ی رنج و تقدیر است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین و نامفهوم باشد. همچنین، لحن غمگین و ناامیدانه‌ی آن نیاز به درک و تجربه‌ی بیشتری از زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۳۱۹

زپایم دهر خاری برنیاورد
که بختم صد بلا بر سر نیاورد

اجل از شیرمردان هر که را برد
بجایش دهر جز دختر نیاورد

درین عهد از رواج تیره روزی
کس آئینه بروشنگر نیاورد

قدم افشرد هر جا غیرت عشق
جگر پائی کم از خنجر نیاورد

زحسن عاقبت این بس، که دوران
به پیش ما ز بد بدتر نیاورد

چه دلسوزی کنی چون رفتم از دست
کسی از کشته پیکان بر نیاورد

سرم چون دولت فتراک دریافت
کلیم از درد ما سر در نیاورد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.