هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق، رنجهای عاشقانه و پذیرش سرنوشت سخن میگوید. او از دلبستگی به معشوق، رهایی از تعلقات، و آگاهی از حقیقت وجودی خود میگوید. همچنین، به مقاومت در برابر سختیها و پذیرش شکست به عنوان بخشی از زندگی اشاره میکند. در نهایت، شاعر به روشنایی درونی و آزادی از قیدوبندهای دنیوی اشاره دارد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات عاشقانه و استعارههای پیچیده آن نیاز به درک ادبی بالاتری دارد.
غزل شمارهٔ ۴۵۸
دل را از آن دو طره پرفن گرفته ام
از هند زلف رخصت رفتن گرفته ام
با شعله ام بنسبت عریانی الفت است
زان روی جا بگوشه گلخن گرفته ام
هرگز ز سنگ دلشکنانم هراس نیست
این شیشه را برای شکستن گرفته ام
دانسته ام حقیقت خود را چنانچه هست
در کین خویش جانب دشمن گرفته ام
چشم از جهان ببستم و نور دلم فرود
روشن شده است خانه چو روزن گرفته ام
آخر بسان فاخته ام شد گلو کبود
منت ز خلق بسکه بگردن گرفته ام
تا چند در نی قلم آتش زند سخن
من هم کلیم خامه ز آهن گرفته ام
از هند زلف رخصت رفتن گرفته ام
با شعله ام بنسبت عریانی الفت است
زان روی جا بگوشه گلخن گرفته ام
هرگز ز سنگ دلشکنانم هراس نیست
این شیشه را برای شکستن گرفته ام
دانسته ام حقیقت خود را چنانچه هست
در کین خویش جانب دشمن گرفته ام
چشم از جهان ببستم و نور دلم فرود
روشن شده است خانه چو روزن گرفته ام
آخر بسان فاخته ام شد گلو کبود
منت ز خلق بسکه بگردن گرفته ام
تا چند در نی قلم آتش زند سخن
من هم کلیم خامه ز آهن گرفته ام
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.