هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از احساس ناامیدی، تنهایی و بیپناهی خود سخن میگوید. او خود را سزاوار هیچ مکانی نمیداند و از زندگی پر از رنج و محنت شکایت دارد. با وجود این، به فقر و بینوایی به عنوان پشتیبان خود اشاره میکند و با دیوانگی و جنون نیز سازگاری نشان میدهد. شعر پر از استعاره و تصاویر شاعرانه است که حالات روحی شاعر را به خوبی نشان میدهد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و مفاهیم انتزاعی مانند فقر، محنت و دیوانگی نیاز به درک و بلوغ بیشتری دارد.
غزل شمارهٔ ۴۷۹
نه سزاوار حرم نه لایق بتخانه ام
در خراب آباد دنیا جغد بی ویرانه ام
فرقم از سرکوب محنت یکنفس خالی نبود
گر ز کار افتاد دستم ریخت بر سر خانه ام
بسکه هرگز پر ندیدم جام عیش خویش را
باورم ناید که پر خواهد شدن پیمانه ام
من نباشم رونق عشق و محبت می رود
تیشه فرهادم و بال و پر پروانه ام
فقر تا ما بینوایان را حمایت می کند
سایه پشتیبان دیوارست در ویرانه ام
باگرانان سازگاری و مدارا عاقلیست
چون بزنجیر جنون می سازم ار دیوانه ام
شعله برمی خیزد از فرقم بجای مو کلیم
می سزد گر از ید بیضا بسازی شانه ام
در خراب آباد دنیا جغد بی ویرانه ام
فرقم از سرکوب محنت یکنفس خالی نبود
گر ز کار افتاد دستم ریخت بر سر خانه ام
بسکه هرگز پر ندیدم جام عیش خویش را
باورم ناید که پر خواهد شدن پیمانه ام
من نباشم رونق عشق و محبت می رود
تیشه فرهادم و بال و پر پروانه ام
فقر تا ما بینوایان را حمایت می کند
سایه پشتیبان دیوارست در ویرانه ام
باگرانان سازگاری و مدارا عاقلیست
چون بزنجیر جنون می سازم ار دیوانه ام
شعله برمی خیزد از فرقم بجای مو کلیم
می سزد گر از ید بیضا بسازی شانه ام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.