هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و محبت بی‌پاسخ و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از فرصت‌های از دست رفته و گریه‌های بی‌پایان خود می‌نالد، اما در عین حال به وضعیت خود می‌خند. همچنین، او به شب‌های بی‌خوابی و سوختن در آتش عشق اشاره می‌کند و در نهایت از وفاداری طولانی‌مدت خود به معشوق بی‌وفا سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و تجربیات عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشق بی‌پاسخ و اندوه عمیق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

غزل شمارهٔ ۵۰۲

روز و شب از بسکه محو آنمیان گردیده ام
موی می ترسم بر آید عاقبت از دیده ام

فرصت عشرت ز کف ندهم بهر جائیکه هست
گریه تا بس کرده ام بر حال خود خندیده ام

گل به بستر تا نیفشانی نمی خوابی و من
شمعسان با شعله در یک پیرهن خوابیده ام

همچو من در پیش یار بیوفای خود کلیم
زود نتوان خار شد، عمری وفا ورزیده ام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.