هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از دردها و رنج‌های زندگی خود می‌گوید. او از ناامیدی، غم، و تلخی روزگار شکایت دارد و از عشق نافرجام و دل‌شکستگی خود سخن می‌گوید. تصاویری مانند گل‌های پژمرده، اشک‌های بی‌پایان، و دل پر از غبار، عمق اندوه او را نشان می‌دهند. در نهایت، شاعر به آرامش مرگ و سوگواری عاشقانه اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مضامین عمیق عاشقانه و غم‌انگیز است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، برخی از تصاویر مانند مرگ و سوگواری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۵۰۸

هر دم مشو سوار به عزم شکار من
آتش مزن بخانه زین شهسوار من

کوتاه گشت از همه جا رشته امید
از بسکه روزگار گره زد بکار من

پژمرده گشت گلشن عیشم چنانکه نیست
یک گل درو که خنده زند بر بهار من

شد سینه چاک و سوزن مژگان تو دمی
چون رشته سرشک نیاید بکار من

صحرا کنون خوشست که از فیض گریه ام
روییده سبزه چون مژه آبدار من

زنگار گیرد آینه گر در بغل نهم
از بس مکدرست دل پر غبار من

آئینه ایست جام و تو حیران خویشتن
ساغر از آن ز کف ننهی میگسار من

خم گر چه سالها به فلاطون نشسته است
دور از لبت نکرد علاج خمار من

گرم است بسکه تربتم از سوز دل کلیم
شمع از دو سر گداخته شد بر مزار من
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.