هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساسات عمیق خود نسبت به معشوق سخن می‌گوید که با وجود نزدیکی، همواره از او دور است. او از درد فراق و ناامیدی می‌نالد و بیان می‌کند که معشوق با وجود الفت، از او گریزان است. شاعر همچنین از ترس آلوده شدن به گناه و ناتوانی در رهایی از غم سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند گناه و عصیان ممکن است برای سنین پایین تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۵۰۹

نه همین می رمد آن نوگل خندان از من
می کشد خار درین بادیه دامان از من

با من آمیزش او الفت موج است و کنار
روز و شب با من و پیوسته گریزان از من

قمری ریخته بالم به پناه که روم
تا بکی سرکشی سرو خرامان از من

بتکلم، بخموشی، به تبسم، به نگاه
می توان برد بهر شیوه دل آسان از من

نیست پرهیز من از زهد که خاکم بر سر
ترسم آلوده شود دامن عصیان از من

اشک بیهوده مریز اینهمه از دیده کلیم
گرد غم را نتوان شست بطوفان از من
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.