هوش مصنوعی: این متن به قدرت و ارزش سخن و هنر سخنوری می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که سخن از خورشید نیز برتر است و هیچ محدودیتی ندارد. او تأکید می‌کند که سخن می‌تواند عرش و کرسی را زیر پا بگذارد و هیچ ملت یا مذهبی نمی‌تواند آن را انکار کند. همچنین، شاعر به اهمیت هنر و تأثیر عمیق سخن اشاره می‌کند و از کم‌توجهی به سخن در میان مردم گلایه می‌کند. در پایان، او از استاد خود به عنوان کسی که طبع راستینی دارد یاد می‌کند و خود را غرق در حیرت از عظمت سخن می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و ادبی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۲۱

برتر از خورشید شد کار سخن
شب ندارد روز بازار سخن

نارسائیهای انداز همه
از بلندیهای دیوار سخن

عرش کرسی می نهد در زیر پای
تا گلی چیند ز گلزار سخن

منکر هر ملت و مذهب که هست
برنمی خیزد بانکار سخن

بهر بازوی هنر ننوشته اند
هیچ تعویذی چو طومار سخن

چون قلم از خویش سرها بر تراش
سربسی خواهد سر و کار سخن

غیر یارانیکه مضمون می برند
کس نمی بینم خریدار سخن

میرزای ما جلال الدین بسست
از سخن سنجان طلبکار سخن

راستی طبعش استاد منست
کج نهم بر فرق دستار سخن

غرق بحر حیرتم دائم کلیم
گرچه با این قدر و مقدار سخن
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۲۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.