هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از عشق و دل‌باختگی خود سخن می‌گوید. او با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند مژگان، ابرو، اشک، و زخم‌ها، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیمی مانند طاعت، زندان، و گریه وجود دارد که نشان‌دهنده‌ی جنبه‌های عرفانی و درد عشق است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۵۳۰

ایکاش صد دل باشدم ایجان و دل قربان تو
چون سبحه یک یک بهرمند از کاوش مژگان تو

محراب ابروی ترا نازم که پیوسته در او
صفهای طاعت پیش و پس استاده از مژگان تو

جانا کجا داری خبر از اشک بی آرام ما
چون طفل بدخوئی چنین ننشسته در دامان تو

از تیغ بی زنهار تو یارب کدامین بیشتر
بر سینه من زخمها، یا کشته در میدان تو

شد خشکسال عافیت، تو تیرباران غمت
شاید دلم آبی خورد از آهن پیکان تو

زنجیر اگرچه سربسر چشمت بر من ننگرد
ازبس مکرر گشته ام در گوشه زندان تو

بر گریه ات یکره کلیم، آنشوخ اگر زد خنده ای
هر قطره گوهر می شود در دیده گریان تو
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.