هوش مصنوعی: این متن شعری است که از دشواری‌های بیان حق در میان مردم، رنج‌های عاشقانه و ناامیدی‌های زندگی سخن می‌گوید. شاعر از بی‌عدالتی‌ها و ناملایمات روزگار شکایت دارد و به عشق و رنج‌های ناشی از آن اشاره می‌کند. همچنین، به نقش تقدیر و چاره‌جویی در زندگی پرداخته شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات انتقادی و فلسفی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۵۶۴

نزد این خلق از رواج باطل حق دشمنی
حرف حق گو، چون اناالحق گوی باشد کشتنی

بسکه در پای خیالت هر زمان سر میهنم
در جوانی چون هلالم گشته قامت منحنی

بر جرس این طعنه می آید که در راه طلب
زار نالی اینقدر از چیست با روئین تنی

عاقبت پیراهن گل پای تا سر در گرفت
تا بکی بر آتش بلبل کند دامن زنی

خلوت دل بیصفا و تیره شد از راه چشم
گرچه دایم خانه از روزن پذیرد روشنی

نیست همچون دامن مژگان او آتش فروز
گر کند دور افق بر آتش من دامنی

می تواند داد اثر تیر دعا را آنکه داد
ناوک مژگان او را بیگمان صیدافکنی

چاره سازی سر کند هر جا که بخت چربدست
می کند آبی که او ریزد بر آتش روغنی

شمه ای ز آهن دلی های تو می گفتم کلیم
چون جرس بودی اگر او را زبان آهنی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.