هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به موضوعاتی مانند تقدیر، ناامیدی، امیدواری، خودشناسی و رضایت از زندگی میپردازد. شاعر از دل میخواهد که از شکایت بیهوده دست بردارد، به جای ناله کردن به دنبال راهحل باشد، و از تمنای بیجا بپرهیزد. همچنین تأکید میکند که سعادت در جای دیگری است و باید از حجابهای ذهنی عبور کرد. در نهایت، شاعر توصیه میکند که از آنچه داریم لذت ببریم و برای روزهای بد ذخیره نکنیم.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و خودشناسی نیاز به بلوغ فکری دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل میشود.
غزل شمارهٔ ۵۷۵
دلا چه شکوه بیهوده از قضا داری
طبیب را چه گنه درد بیدوا داری
چگونه رو نمائی بما تهی دستان
تو کز نقاب تمنای رونما داری
اگر تو دست دهی باغ می کند سودا
بهار را بخزانی که در حنا داری
دلا همای سعادت نه زیر این سقف است
برون رو ار هوس سایه هما داری
حجاب بیش کن از هر که عیب دان تو اوست
مبین در آینه خود را اگر حیا داری
نه صبر ماند بجا و نه دل تو هم ایجان
زتن در آی دگر در وطن کرا داری
چنان بکج نظری مایلی دلا که مدام
بدست آینه و روی بر قفا داری
کلیم غم ز پی روز بد ذخیره مکن
بخور بخاطر جمع آنچه هست تا داری
طبیب را چه گنه درد بیدوا داری
چگونه رو نمائی بما تهی دستان
تو کز نقاب تمنای رونما داری
اگر تو دست دهی باغ می کند سودا
بهار را بخزانی که در حنا داری
دلا همای سعادت نه زیر این سقف است
برون رو ار هوس سایه هما داری
حجاب بیش کن از هر که عیب دان تو اوست
مبین در آینه خود را اگر حیا داری
نه صبر ماند بجا و نه دل تو هم ایجان
زتن در آی دگر در وطن کرا داری
چنان بکج نظری مایلی دلا که مدام
بدست آینه و روی بر قفا داری
کلیم غم ز پی روز بد ذخیره مکن
بخور بخاطر جمع آنچه هست تا داری
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.