هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از حالتی متناقض سخن میگوید: ابتدا فردی بیپروا و آزاد است، سپس خوددار میشود. اشارهای به مستی و عشق دارد و از یاری نکردن روزگار گلایه میکند. در ادامه، از پیام وصل از طرف معشوق و بیماری جسمی میگوید و پایانبخش شعر، بازگشت به خانه است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه، مستی و برخی اشارات انتزاعی است که درک آنها به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارههای ادبی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۳ - شکوه از مفارقت دوستی
چه شد که بی سببی پا کشیدی از همه جا
لوند مشرب و آنگاه خویشتن داری
زر شراب بدستت فتاده است مگر
که رفته رفته ز مستی عزیز دیداری
ز دستگیری اهل هنر عجب دارم
ز روزگار نمی آید اینقدر یاری
مگر که در گرو باده کرده ای دستار
کنون ز برهنگی سر برون نمی آری
بس است بر سر ژولیده، موی ژولیده
بیا که مفت گران جان بود سبکباری
ز چشم یار تو پیغام وصل آورده
بکشور تنت ار آمده است، بیماری
همان بخانه خود زود باز می گردد
که قاصدان را رسمست زود رفتاری
لوند مشرب و آنگاه خویشتن داری
زر شراب بدستت فتاده است مگر
که رفته رفته ز مستی عزیز دیداری
ز دستگیری اهل هنر عجب دارم
ز روزگار نمی آید اینقدر یاری
مگر که در گرو باده کرده ای دستار
کنون ز برهنگی سر برون نمی آری
بس است بر سر ژولیده، موی ژولیده
بیا که مفت گران جان بود سبکباری
ز چشم یار تو پیغام وصل آورده
بکشور تنت ار آمده است، بیماری
همان بخانه خود زود باز می گردد
که قاصدان را رسمست زود رفتاری
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲ - تعریف انگشتری
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴ - در معذرت از نرفتن بخانه سیدعلی عودی بطریق مطایبه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.