۱۴۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶

برابر طور عشق ای دل ببین نور تجلی را
که تا بیخود شوی از خود بدانی طور و موسی را

مرا دعوت مکن واعظ بحوران از قصور خود
که ما دیدار میخواهیم نه دنیا(و) نه عقبی را

ترا گردیده مجنون نباشد کی توانی دید
شعاع پرتو حسن جهان افروز لیلی را

نداری دیده معنی، ندیدی زان، مه رویش
ز حسن صورت یوسف نباشد بهره اعمی را

چو گشتم عاشق صادق بمعشوق خراباتی
گرفتم جام می بر کف، فکندم زهد و تقوی را

بنزد جان مشتاقان نباشد هیچ مقداری
به پیش قدورخسارش دلا فردوس و طوبی را

دو عالم صورت و معنی جمال نوربخش او
ز صورت بگذر ار خواهی اسیری حسن معنی را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.