۱۴۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷

اگر از چهره ذاتش برافتد برده اسما
ز تاب پرتو حسنش فنا گردد همه اشیا

ز جام باده عشقش همه ذرات سرمستند
گرفت آفاق ازین معنی سراسر فتنه و غوغا

همان یک باده با هر کس دهد ساقی ز دیگر جام
کند وامق ز عذرا مست و مجنون از رخ لیلی

تجلی میکند هر دم بعالم شاهد حسنش
اگر دیدار میخواهی بیاور دیده بینا

چو از رخ پرده بردارد جمال خود بیاراید
همه اعضای من گردد سراسر دیده سرتاپا

که تا هر جا بهر عاشق نماید شیوه دیگر
گهی مسجد کند منزل گهی میخانه را مأوی

بحسن تازه هر ساعت نماید یار دیداری
از آن رو دایما بودست اسیری واله و شیدا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.