هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی به توصیف زیبایی و جمال معشوق می‌پردازد و تأثیر آن را بر جهان و دل‌ها بیان می‌کند. شاعر از عشق و وصال سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که تنها زیبایی معشوق می‌تواند درمان درد دل باشد. همچنین، شعر به مفاهیمی مانند مستی عشق، وحدت وجود، و رهایی از حجاب‌های دنیوی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به‌کاررفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۸

تا نقاب از مه رخسار تو برداشت صبا
یافت از پرتو حسن تو جهان نور و صفا

از تجلی جمال تو دل و جان جهان
مست و لایعقل و شیداست زهی حسن لقا

جز جمالی که بهر لحظه نماید رخ دوست
نیست درد دل ما را بجهان هیچ دوا

بیخود از باده عشقند چه هشیار و چه مست
همه مست می وصلند چه شاه و چه گدا

وارهید این دل دیوانه ز اندوه فراق
تا که دربزم وصال تو ز خود گشت فنا

محرم سر نهان آمد و عارف بیقین
هرکه حسن رخ تو دید عیان از همه جا

دید خورشید جمالت ز همه ذره عیان
هرکه وارست اسیری ز حجاب من و ما
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.