هوش مصنوعی: این متن یک شعر عرفانی است که از عشق و مستی معنوی، وحدت وجود، و رسیدن به حقیقت الهی سخن می‌گوید. شاعر خود را عاشق، بی‌خود، و مست شراب الهی توصیف می‌کند و از رهایی از کثرت و رسیدن به وحدت، بی‌خبری از کفر و دین، و تبدیل رنج‌ها به نور و سرور می‌گوید. در نهایت، او خود را عارفی بی‌نشان، واصل به حق، و موجودی فراتر از مکان و زمان معرفی می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های شراب و مستی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند بی‌خبری از کفر و دین نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۹

عاشق ورند و بیخودم تن تللا تلا تلا
مست شراب سرمدم تن تللا تلا تلا

ساقی جام وحدتم مست مدام حیرتم
نیست خبر ز کثرتم تن تللا تلا تلا

از خم اوست جوش ماو ز می او خروش ما
مست ازوست هوش ما تن تللا تلا تلا

عاشق روی دوستم واله حسن اوستم
مغز شدم نه پوستم تن تللا تلا تلا

بیخبرم ز کفرو دین، رسته ام از شک و یقین
تا که شدم خدای بین تن تللا تلا تلا

ظلمت ما چو نور شد غیبت ما حضور شد
محنت و غم سرور شد تن تللا تلا تلا

واقف کن فکان منم عارف بی نشان منم
طایر لامکان منم تن تللا تلا تلا

عارف و واصل حقم، نارم و نور مطلقم
بحر محیط و زورقم تن تللا تلا تلا

درد بدم صفا شدم، درد بدم دوا شدم
جور بدم وفا شدم تن تللا تلا تلا

صوفی بی صفانیم، زاهد بیوفانیم
من ز خدا جدانیم تن تللا تلا تلا

گفت اسیر یا بیا باده بنوش و خوش درا
گوی ز ذوق و از صفا تن تللا تلا تلا
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.