هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از زبان عاشقی است که از معشوق الهی میخواهد نقاب از چهره بردارد و جمال خود را آشکار کند. شاعر بیان میکند که جمال ذات الهی در صفات و اسما پنهان شده و با تجلی آن، همه ذرات عالم عشق او را نشان میدهند. معشوق در صورت و معنی حاضر است و عاشقان در پرتو حسن او حیرانند. شعر به تجلیات مختلف معشوق در جهان و رهایی عاشق از قید اسارت با دیدن جمال او اشاره دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارههای پیچیده در شعر، درک کامل آن را برای مخاطبان جوانتر دشوار میسازد. این محتوا برای کسانی مناسب است که با ادبیات عرفانی آشنایی نسبی دارند و میتوانند مفاهیم انتزاعی را درک کنند.
شمارهٔ ۱۵
ای دوست نقاب زلف بگشا
بی پرده بما جمال بنما
حیفست جمال ذات مطلق
مخفی شده در صفات و اسما
رخسار تو گر نقاب برداشت
هر ذره نمود مهر والا
در کسوت صورتست و معنی
پیوسته جمال دوست پیدا
در پرتو حسن اوست حیران
جان و دل عاشقان شیدا
بگشود صبا گره ز زلفت
از دام بلا رهید جانها
هر دم بلباس غیر آن یار
بر جمله جهان نمود خود را
پیداست ز روی ماه رویان
خورشید جمال دلبر ما
هر لحظه بنقش دیگر آن یار
بر دیده دل شود هویدا
گه خضر و گهی مسیح گردد
گه آدم و نوح و گاه حوا
آزاده ز قید شد اسیری
تا دید جمال دوست هر جا
بی پرده بما جمال بنما
حیفست جمال ذات مطلق
مخفی شده در صفات و اسما
رخسار تو گر نقاب برداشت
هر ذره نمود مهر والا
در کسوت صورتست و معنی
پیوسته جمال دوست پیدا
در پرتو حسن اوست حیران
جان و دل عاشقان شیدا
بگشود صبا گره ز زلفت
از دام بلا رهید جانها
هر دم بلباس غیر آن یار
بر جمله جهان نمود خود را
پیداست ز روی ماه رویان
خورشید جمال دلبر ما
هر لحظه بنقش دیگر آن یار
بر دیده دل شود هویدا
گه خضر و گهی مسیح گردد
گه آدم و نوح و گاه حوا
آزاده ز قید شد اسیری
تا دید جمال دوست هر جا
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.