هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از زبان فردی است که از ظلمت و محدودیت‌های دنیوی به ستوه آمده و آرزوی رسیدن به معشوق الهی و رهایی از قیدوبندهای مادی را دارد. شاعر با بیان حالت‌های عرفانی مانند بی‌خودی، فنا، و وصال به حق، از مستی و شوریدگی در راه عشق الهی سخن می‌گوید و در نهایت، خود را فانی در وجود حق می‌داند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از اصطلاحات خاص تصوف ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی مضامین مانند بی‌خودی و فنا نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۹

ای شاهبازکبریا زین ظلمت آباد هوا
برکش مرا سوی علا تا باز بینم آن لقا

شاید شوم دنگ و دلو در پرتو رخسار او
فارغ شوم از جست و جو خوش وارهم زین قیدها

بیرون کنم بیگانه را در واکنم میخانه را
خوش در کشم پیمانه را با آن حریف آشنا

در بزم یار ماه رو نوشم می بی رنگ و بو
با بانگ سازوهای وهو مستانه گویم تن تلا

زان می خرد بیخود شود دیوانه وش در ره رود
مستانه بانگی میزند خلق جهان را کالصلا

خوش در سماع آیم از آن گویم وداع جسم و جان
بیرون برم رخت از جهان نه خوف ماند نه رجا

فارغ ز نیک و بد شوم از خود دمی بیخود شوم
پس فانی سرمد شوم گردم سزاوار بقا

مایی ما چون شد عدم، شد موجها بحر قدم
منصور وقتم دم به دم گویم اناالحق برملا

هان ای اسیری تن بزن مستانه می گویی سخن
خط درکش اندرما و من با کس مگو سرخدا
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.