۱۷۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۰

جامه ی بیگانگی پوشید یار آشنا
تا تواند عشق ورزیدن بهر شاه و گدا

گاه پوشد کسوت لیلی گهی مجنون شود
گاه معشوق و گهی عاشق نماید خویش را

گفت صوفی عاشق و معشوق جز یک ذات نیست
عارفش گفتا صواب و جاهلش گفتا خطا

یک حقیقت بر مراتب طالب و مطلوب شد
گر تو دانایی یکی دان راه و رهرو، رهنما

سرخود با خود بگوید خود کند افشای آن
تا نهد تهمت به خلق و فاش گردد ماجرا

گشته ظاهر بر ظهور خاص در هر مظهری
از پی اظهار ناز و شیوه ی بی منتها

با اسیری رو نمودی از پس هر ذره باز
تا نبیند هر نظر در جلوه ی دیگر تو را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.