۱۵۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۹

ز خورشید جمال عالم آرا
جهان پر شد ز انوار تجلی

جهان شیدای حسنش گشت یکسر
چه حسنست و چه رویست این تعالی

بخود از حسن یارم جلوه کرد
نقوش غیر شد زان جلوه پیدا

درون پرده هر ذره حسنش
چو خورشید جهان تابست هویدا

که تا کفار ره یابند بایمان
نقاب زلف از رخسار بگشا

بهر جا رو کند عاشق مهیاست
خرابات و می و شاهد در آنجا

ز قید خود اسیری باش آزاد
ببزم وصل مطلق بیخودی آ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.