هوش مصنوعی:
این متن عرفانی به بیان وحدت وجود و تجلی حق در عالم میپردازد. شاعر بیان میکند که هستی عالم همه بازتابی از هستی حق است و بدون او، جهان فانی است. همه چیز در جهان آینهای از وجه خداوند است و حق و باطل در معنا یکی هستند. در نهایت، شاعر به وحدت عاشق و معشوق در معنای حقیقی اشاره میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در متن برای درک و فهم نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً از سن 16 سالگی به بعد در افراد شکل میگیرد.
شمارهٔ ۶۴
وهومعکم زین معیت حق چه خواست
یعنی واجب را ز ممکن جلوه هاست
گر نه حسنش دایما در جلوه است
این نمود و بود عالم از کجاست
از تجلی جمال وحدت است
در حقیقت این که کثرت را بقاست
هستی عالم همه هستی اوست
بی بقای حق جهان عین فناست
هرچه دارد نقش هستی در جهان
سربسر آئینه وجه خداست
حق و باطل آینه یکدیگرند
هر دو در معنی بهم الا ولاست
گر بصورت یار ما شد غیر ما
چون بمعنی بنگری او عین ماست
هر دو با هم همچو موج و بحر دان
ور تو جام و باده گویی هم رواست
کل شی ء هالک دانی چه گفت
ای اسیری دوست بی ما و شماست
یعنی واجب را ز ممکن جلوه هاست
گر نه حسنش دایما در جلوه است
این نمود و بود عالم از کجاست
از تجلی جمال وحدت است
در حقیقت این که کثرت را بقاست
هستی عالم همه هستی اوست
بی بقای حق جهان عین فناست
هرچه دارد نقش هستی در جهان
سربسر آئینه وجه خداست
حق و باطل آینه یکدیگرند
هر دو در معنی بهم الا ولاست
گر بصورت یار ما شد غیر ما
چون بمعنی بنگری او عین ماست
هر دو با هم همچو موج و بحر دان
ور تو جام و باده گویی هم رواست
کل شی ء هالک دانی چه گفت
ای اسیری دوست بی ما و شماست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.