۱۳۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۴

وهومعکم زین معیت حق چه خواست
یعنی واجب را ز ممکن جلوه هاست

گر نه حسنش دایما در جلوه است
این نمود و بود عالم از کجاست

از تجلی جمال وحدت است
در حقیقت این که کثرت را بقاست

هستی عالم همه هستی اوست
بی بقای حق جهان عین فناست

هرچه دارد نقش هستی در جهان
سربسر آئینه وجه خداست

حق و باطل آینه یکدیگرند
هر دو در معنی بهم الا ولاست

گر بصورت یار ما شد غیر ما
چون بمعنی بنگری او عین ماست

هر دو با هم همچو موج و بحر دان
ور تو جام و باده گویی هم رواست

کل شی ء هالک دانی چه گفت
ای اسیری دوست بی ما و شماست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.