۱۳۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۷

بما پیداست حسن طلعت ذات
صفات و ذات را مائیم مرآت

بیا نور تجلی بین ز موسی
که موسی میرسد از طور و میقات

بتحقیق و یقین دیدم رخ دوست
گذشتم از همه تقلید و طامات

دو عالم یار و غیر او خیالست
مشو جانا گرفتار خیالات

بعالم مهر رویش گشت تابان
نماید پرتو حسنش ز ذرات

میان عاشق و معشوق وصلست
مگو زاهد ز هجران این خرافات

عصا برکف مرو این ره چو کوران
چو حق ظاهر چه محتاجی به آیات

سخن ز آفات راه عشق کم گو
که راه عاشقان را نیست آفات

چنان مست لقای اوست عاشق
که نه حالات داند نه مقامات

شدم آخر حریف شاهد و می
بیمن دولت پیر خرابات

ز ما اسرار عرفان جوی و تحقیق
مپرس از ما اسیری از کرامات
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.