هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی به موضوع عشق الهی و رهایی از قید و بندهای مادی میپردازد. شاعر عشق را دین و آیین خود میداند و از وحدت وجود و فنا در حق سخن میگوید. او دل را آینهای برای دیدن حقیقت میداند و از اسارت در زلف معشوق به عنوان نمادی از عشق الهی یاد میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین درک صحیح از مضامین عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۸۰
عشق ورزی مذهب ودین منست
می پرستی رسم و آیین منست
واقف سر نهان کنت کنز
این دل دانای حق بین منست
عاشقی کز قید کفر و دین برست
او براه عشق هم دین منست
مصحف آیات اسرار وجود
گر بدانی جان غمگین منست
مسکن سلطان ملک بی زوال
این دل درویش مسکین منست
فانی از خود گشتن و باقی بدوست
اندرین ره عین تمکین منست
دیدن حسنش بهر جا نوع خاص
غایت تمکین و تلوین منست
داد داد از چشم مست فتنه جو
کو چرا پیوسته در کین منست
گفت اسیری گر شد آزاد از همه
هم بقید زلف پرچین منست
می پرستی رسم و آیین منست
واقف سر نهان کنت کنز
این دل دانای حق بین منست
عاشقی کز قید کفر و دین برست
او براه عشق هم دین منست
مصحف آیات اسرار وجود
گر بدانی جان غمگین منست
مسکن سلطان ملک بی زوال
این دل درویش مسکین منست
فانی از خود گشتن و باقی بدوست
اندرین ره عین تمکین منست
دیدن حسنش بهر جا نوع خاص
غایت تمکین و تلوین منست
داد داد از چشم مست فتنه جو
کو چرا پیوسته در کین منست
گفت اسیری گر شد آزاد از همه
هم بقید زلف پرچین منست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.