هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی به بیان حالات عاشق و معشوق می‌پردازد. شاعر از عشق شدید، دیوانگی عاشق، و ناتوانی زاهد در درک حقیقت عشق سخن می‌گوید. همچنین، به تفاوت بین راه عاشق و زاهد اشاره می‌کند و عشق را حقیقتی فراتر از تقلید و ظاهرگرایی می‌داند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عرفانی و عاشقانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند دیوانگی عشق و نقد زهد نیاز به درک عمیق‌تری از ادبیات و فلسفه دارد.

شمارهٔ ۸۱

تا نقاب زلف از روی تو دور افتاده است
جان مشتاقان از آن رودر حضور افتاده است

شاهد رویت نماید هر زمان حسنی دگر
عاشق دیوانه دل زان ناصبور افتاده است

عاشقان را وایه دیدار تو باشد در بهشت
زاهد نادان پی غلمان و حور افتاده است

راه زاهد در حقیقت بود تقلید و مجاز
زین سبب از کوچه تحقیق دور افتاده است

قسم جانم در ازل چون عشق جانان بوده است
عشق ورزی زاهدا مارا ضرور افتاده است

غیرتی بنمای جانا خانه خالی کن ز غیر
چونکه دلدارت بسی تند و غیور افتاده است

شد دلم آزاده از قید غم هجران دوست
تا بملک وصل او جانرا عبور افتاده است

زاهدا از ما مجو هشیاری و زهد و ورع
زانک مست عشق از آنها بس نفور افتاده است

تا اسیری دید خورشید جمالت بی نقاپ
غرق بحر نورو محو بی شعور افتاده است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.