هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه به توصیف عشق و ستایش معشوق میپردازد. شاعر از تابش نور معشوق بر جهان، فنا شدن جان در عشق، و رسیدن به وصال سخن میگوید. عشق به معشوق چنان قدرتمند است که عاشق را از همه چیز فارغ میکند و او را به سلطانی روحانی میرساند.
رده سنی:
15+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مضامین مانند 'فنا شدن در عشق' یا 'فارغ از کفر و ایمان' نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۹۲
آفتاب روی تو تابان شدست
در شعاعش جان و دل حیران شدست
نور مطلق گشت ذرات جهان
تاکه خورشید رخت تابان شدست
جان که در تاب تجلی شد فنا
در حقیقت واصل جانان شدست
آنکه روز و شب گدای کوی تست
بر همه خلق جهان سلطان شدست
شد بملک عاشقی افسانه
هرکه در عشق تو جان افشان شدست
جان ما در پرتو حسن رخت
محو و شیدا بی سر و سامان شدست
عشق جانان جان بیمار مرا
بوالعجب هم درد و هم درمان شدست
جان و دل در راه عشقت باختن
عاشق دیوانه را آسان شدست
تا اسیری شد اسیر زلف یار
فارغ از کفر و هم از ایمان شدست
در شعاعش جان و دل حیران شدست
نور مطلق گشت ذرات جهان
تاکه خورشید رخت تابان شدست
جان که در تاب تجلی شد فنا
در حقیقت واصل جانان شدست
آنکه روز و شب گدای کوی تست
بر همه خلق جهان سلطان شدست
شد بملک عاشقی افسانه
هرکه در عشق تو جان افشان شدست
جان ما در پرتو حسن رخت
محو و شیدا بی سر و سامان شدست
عشق جانان جان بیمار مرا
بوالعجب هم درد و هم درمان شدست
جان و دل در راه عشقت باختن
عاشق دیوانه را آسان شدست
تا اسیری شد اسیر زلف یار
فارغ از کفر و هم از ایمان شدست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.