هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که به موضوع عشق الهی و وحدت وجود میپردازد. شاعر از مستی ناشی از عشق الهی سخن میگوید و بر این باور است که همه چیز در جهان بازتابی از جمال الهی است. او تفاوتهای ظاهری بین ادیان را نادیده میگیرد و به وحدت درونی همه موجودات اشاره میکند.
رده سنی:
16+
محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آنها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین ممکن است برخی از استعارهها و مفاهیم برای خوانندگان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۱۰۰
مستیم تا ابد شده از بیخودی ز دست
زان باده که داد بما ساقی الست
من مست عشقم از بر ما خیز زاهدا
بد نام می شوی که بما میکنی نشست
هرگز خمار فرقت جانان ندید جان
از باده وصال چو بودم همیشه مست
من فاش گویمت دو جهان غیر یار نیست
سر چنین بلند نخواهیم گفت پست
از مظهر جهان چو توئی ظاهر از چه شد
این اختلاف مؤمن و ترسا و بت پرست
بی بهره از جمال رخت نیست ذره
مرآت حسن روی تو بودست هرچه هست
تا مهر نوربخش بتابید بر دلم
از جمله قید جان اسیری ما برست
زان باده که داد بما ساقی الست
من مست عشقم از بر ما خیز زاهدا
بد نام می شوی که بما میکنی نشست
هرگز خمار فرقت جانان ندید جان
از باده وصال چو بودم همیشه مست
من فاش گویمت دو جهان غیر یار نیست
سر چنین بلند نخواهیم گفت پست
از مظهر جهان چو توئی ظاهر از چه شد
این اختلاف مؤمن و ترسا و بت پرست
بی بهره از جمال رخت نیست ذره
مرآت حسن روی تو بودست هرچه هست
تا مهر نوربخش بتابید بر دلم
از جمله قید جان اسیری ما برست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.