هوش مصنوعی: این شعر عرفانی به وحدانیت خداوند و تجلی جمال الهی در تمام ذرات جهان می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که همه چیز در جهان گواه وحدت خداوند است و بینایی حقیقی در دیدن جمال الهی نهفته است. همچنین، او از مستی عشق به توحید و حیرانی در برابر جمال یار سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات عرفانی و فلسفی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

شمارهٔ ۱۰۴

خورشید رخت از همه ذرات چو پیداست
بروحدت تو جمله جهان شاهد و گویاست

بی بهره ز دیدارتوشد دیده اعمی
بینا بجمال رخ تو دیده بیناست

بر بحر قدم نقش حبابست مراتب
ظاهر همه موجست و حقیقت همه دریاست

ذرات جهان ظاهر و باطن بحقیقت
از نور تجلی جمال تو هویداست

از باده توحید دلم مست مدامست
جانم ز فروغ رخ تو واله و شیداست

چون غیر تو در صورت و معنی نتوان یافت
پس این همه تغییر و تفاوت ز کجا خاست

حیران جمال رخ یار است اسیری
زان فارغ و آزاده ز دنیا و زعقباست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.