هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از عشق به معشوق الهی سخن می‌گوید و بیان می‌کند که حضور خداوند در همه چیز مشهود است، از کعبه و مسجد تا دیر مغان. شاعر تأکید می‌کند که عشق الهی همه‌جا را روشن کرده و حتی ذرات جهان نیز نشان‌دهنده جمال خداوند هستند. در نهایت، شاعر از مستی عشق الهی سخن می‌گوید و بیان می‌کند که این عشق فراتر از درک عادی است.
رده سنی: 15+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و مذهبی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۰۸

یارب ز چه روروی تو در پرده نهانست
در پرده نهانست و پس پرده عیانست

از پرتو رخسار تو روشن شده دیدیم
گر کعبه و گر مسجد و گر دیر مغانست

این طرفه غریبست که خورشید جمالت
در صورت ذرات عیانست و نهانست

با آنکه توئی بود و جهان هست نمودی
باکس نتوان گفت چنین است و چنانست

گر زانکه بخوبان نظری میکنم اما
از روی همه دیده برویت نگرانست

در مسجد ومیخانه ز شوق تو چه گویم
رندان همه در شورش و زاهد بفغانست

از باده عشق است چنان مست اسیری
کز بیخبری عاشق و معشوق ندانست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.