۱۶۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۵

با خیال زلف تو در خلوت تارم خوشست
از صفای روی تو باروح انوارم خوشست

خلوت تاریک وصمت وجوع و بیداری شب
با همه در بزم وصلت گر بود بارم خوشست

بی گل رخسار تو پیوسته روز و شب زغم
همچو بلبل با فغان و ناله زارم خوشست

هرکسی را در جهان باشد بچیزی میل دل
جان ما را دایمابا درد دلدارم خوشست

دل فکارست و جگر خونست و دیده خون فشان
این همه در آرزوی روی آن یارم خوشست

با وجود تابش مهر جمال نوربخش
گر بقید ظلمت زلفش گرفتارم خوشست

چون اسیری کفر و ایمان عکس زلف و روی اوست
زان سبب با کعبه و با دیر و زنارم خوشست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.