هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به موضوع عشق الهی و انسانی میپردازد. شاعر بیان میکند که عشق به معشوق (چه الهی و چه انسانی) باعث سرگشتگی جهان و آدمیان شده است. او از شوق معشوق، افلاک و ستارگان را سرگشته میداند و جویبارها را در طلب او جاری میشمارد. حافظ همچنین به وحدت وجود اشاره میکند و میگوید اگر زنگ دوئی از آینه دل زدوده شود، روشن میشود که همه چیز یکی است. در پایان، شاعر از مستی عشق و هجران میگوید.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه این شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و استفاده از استعارههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۱۸
گر مهر فاحببت بذرات نه ساریست
سرگشتگی عالم و آدم ز طلب چیست
از شوق تو سرگشته شد افلاک و کواکب
واندر طلبت آب بهر گوشه جاریست
از کعبه ترا گر طلبد زاهد عابد
مطلوب ز بتخانه و از دیر بگو کیست
ز آئینه دل زنگ دوئی گر بزدائی
روشن بنماید که همه، غیر یکی نیست
این طرفه که از باده وصلش همه مستند
در قید خمار غم هجران ز اسیریست
سرگشتگی عالم و آدم ز طلب چیست
از شوق تو سرگشته شد افلاک و کواکب
واندر طلبت آب بهر گوشه جاریست
از کعبه ترا گر طلبد زاهد عابد
مطلوب ز بتخانه و از دیر بگو کیست
ز آئینه دل زنگ دوئی گر بزدائی
روشن بنماید که همه، غیر یکی نیست
این طرفه که از باده وصلش همه مستند
در قید خمار غم هجران ز اسیریست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.