۱۸۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۸

گر مهر فاحببت بذرات نه ساریست
سرگشتگی عالم و آدم ز طلب چیست

از شوق تو سرگشته شد افلاک و کواکب
واندر طلبت آب بهر گوشه جاریست

از کعبه ترا گر طلبد زاهد عابد
مطلوب ز بتخانه و از دیر بگو کیست

ز آئینه دل زنگ دوئی گر بزدائی
روشن بنماید که همه، غیر یکی نیست

این طرفه که از باده وصلش همه مستند
در قید خمار غم هجران ز اسیریست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.